اولین ماه برگ های رقصان

فریاد خاموش

فریادی که با تمام جوهر قلممان روی کاغذ می پراکنیم

نشستن پشت نیمکت یک زمانی آرزوی بچه ها ی کوچک بود ولی حالا آن بچه های کوچکی که پشت نیمکت اند فرق بین دوست داشتن یا نداشتن نیمکت را می دانند.خیلی سخت است.بعد از گذراندن سال ها پشت آن نفرت جمع کردن.می ترسم وقتی به دبیرستان برسم نتوانمراحت پشت نیمکت بنشینم.از این مطالب بگذریم و به زنگ تفریح های کوچولو ها در مدرسه.نفرت و بیزاری از آن در کودکی و در حال حاضر ریشه ی کوچکی از امید برای ادامه ی تحصیل.به سکوهای نیمکت مانند حیاط مدرسه خیره چشم می دوزم.سکوهایی که ده ها نفری که رویشان نشسته اند فارغ از تحصیل شده اند.آیا ممکن است؟آیا ما هم مثل آن ها تکرار می شویم؟

آیا پاییز برای ما هم بوی نیمکت مدرسه می دهد؟؟

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 14 مهر 1392برچسب:,ساعت 20:55 توسط خیال| |

Design By : Night Melody